¸¸.•*´•. ¸¸¸.•*´•. ¸قلب شکسته¸¸.•*´•. ¸¸¸.•*´•. ¸

ساخت وبلاگ
آهسته بیا ،باز هم که فراموش کرده ای کجا آمده ای اینجا قلب من است آهسته ،این قلب، شکسته… نگاهی کن ببین درهای قلبم بسته شاید باز هم بی وفایی مثل تو پشت دیوار قلبم نشسته !آمده ای که بگویی پشیمانی؟اما هنوز چند روزی بیش نیست که از آن روز گذشته آتش دلم همچنان در حال سوختن است ،بگذار خاکستر شود ، بعد بیا و دوباره دلم را بسوزان بگذار گونه های پر از اشکم خشک شود ،بعد بیا و دوباره اشکم را در بیارآهسته ، قلبم بدجور شکسته دوباره آمده ای که چه بگویی به این دل خسته آمده ای دوباره بشکنی قلبم را ،یا باز هم به بازی بگیری این دل تنهایم را …بی خیال ، با تنهایی بیشتر رفیقم تا با توای نارفیق هیچ خاطره ی خوشی ندارم از توبگذار در حال خودم باشم ،نه مهربانی تو را میخواهم ، و نه دلسوزی های تو رانمیبخشم آن قلب بی وفای تو رابگذار در حال خودم باشم ،به تنهایی بیشتر از تو ، نیاز دارم ،پس بگذار با تنهایی تنها باشم در خلوت خویش با غمها باشم ،نمیخواهم دوباره بازیچه دست این و آن باشم آهسته ، غم سنگینی در دلم نشسته …

تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

ب بخش داستان ورمان سایت tazetarinha.niloblog.com خوش آمدید کاربران جهت استفاده از خدمات ابتداباید فرم عضویت راتکمیل کنید...
ما را در سایت ب بخش داستان ورمان سایت tazetarinha.niloblog.com خوش آمدید کاربران جهت استفاده از خدمات ابتداباید فرم عضویت راتکمیل کنید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : رضا شوقی زاده & فاطمه بزی 003 بازدید : 268 تاريخ : سه شنبه 19 شهريور 1392 ساعت: 20:13

آرشیو مطالب

نظر سنجی

ب بخش داستان - رمان خوش آمدید کاربران تا چه میزان این بخش سایت و همچنین سایت را تائید میکنیدورضایت دارید؟ لطفانظردهید...

خبرنامه